سلام دوستای گلم.دلم حسابی واسه ی شما و صفحه ی دست نوشته هام تنگ شده بود.

ولی خب چه میشه کرد دیگه .سرم شلوغه , الانم که نشستم اینجا و دارم واسه ی شما مطلب مینویسم هنوز کار کلاسی فردام مونده .دارم یه دامن خیلی ناز به سایز عروسک میبافم .

 

خیلی جیگر شده ,فردا قراره یه تن پوش بهمون یاد بده استاد بافندگی عزیزم. منتظرم ببینم کدومش ناز تره تا واسه ی ستایش خوشملم ببافم . دختر خواهرمه . 1 ماه دیگه تولد 11 سالگیشه . حالا انتخاب بین این 2 گزینه از یک طرف و انتخاب رنگ کاموا از طرف دیگه حسابی ذهنم و درگیر خودش کرده . اگه شما میتونید راهنماییم کنید لطفا دریغ نکنید.ممنون.

راستی امروز کمی ترشی گرفتم.الهی قربون مادر شوشوی گلم بشم که با اون پا درد و کمر دردش ترشی درست کرد و مثل هر سال گذاشت توی انباری حیاط تا ما هر وقت دلمون خواست بریم بیاریم بالا و بخوریم و کیف کنیم . واقعا دمش گرم با این مرامش  ولی از اون جایی که من عاشق وجود بی نظیر بادمجون در ترشی هستم و ایشون پرهیز دارن و نمیریزن.من وسوسه شدم که فقط کمی ترشی بادمجون درست کنم و با ترشی مادر شوهر قاطی کنم . ولی کم کم به مواد ترشیم اضافه کردم . حالا یه ظرف بزرگ ترشی دارم که دم به ثانیه میرم بش سر میزنم و قربون صدقه ش میرم .آخه من عاشق ترشی با اون عطر بی نظیرش هستم .جاتون خالی ...حالا واسه ی این که مدیون نشم هر انگولکی که بی اختیار بش میزنم جای یکیتون میخورم .من دیگه باید برم .میترسم فردا خواب بمونم .منم که خوابم کم باشه به شدت بداخلاق میشم .پس خداحافظ تا فرصتی دیگه...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیترشیمادر شوهربافتنیستایشدامنتن پوش

تاريخ : دو شنبه 2 آذر 1393 | 23:38 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن