سلام به روی ماهتون؟خوبید؟ماهتون عسل...

امروز افطار مهمون داریم.کارامو تقریبا انجام دادم.غذاهامم بار گذاشتم...میترسم بگم چی گذاشتم زبون روزه دلتون بخواد.........ولی میگم شاید تشویق بشید طبخشون کنید و از خوردن یه غذای باحال لذت ببرید.چون دوستامون شیرازی هستند منم تصمیم گرفتم یه غذای شیرازی درست کنم , مرغ شکم پر شیرازی..فوق العادس جون شما کاری هم نداره تهیه کردنش.اول از همه یه پیاز نگینی شده رو سرخ میکنید و بعد حدودا 200 گرم گردوی خرد شده به همراه 2 عدد گوجه ی خرد شده و 100 گرم زرشک و سپس 1 قاشق چایی خوری پودر لیمو عمانی رو بهش اضافه میکنید تا حرارت ببینه بعدش زردچوبه و فلفل و دارچین و نمک بهش میزنید_دارچین خیلی مهمه چون عطر غالب تو این غذا باید باشه_وبعد داخل شکم مرغ رو پر میکنید.میدوزینش واز پهلو شروع به سرخ کردن میکنید.بعد از این که همه ی جاش طلایی شد روش یه گوجه و پیاز حلقه شده میذارید, کمی هم دارچین و زردچوبه . نمک میپاشید و با حرارت کم به مدت 2 ساعت میذارید میپزه...خیلی عالیه واقعا ...اگه درستش نکنید از دستتون رفته.من که عاشقشم...راستی خورشت کرفس هم دوس دارید؟اگه بگید آره که حسابی امشب جاتئن خالیه...سوپ جو و کمی هم حلوا دیگه سفره مو کامل میکنه...

گردگیری و جارو برقی خونه مونده خودمم باید آماده بشم...خب...وقت دارم ...واسه ی همین فرصت کردم که بیام اینجا.دلمم واستون تنگ شده بود .ولی دیگه باید برم .

ایام به کام...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیغذاشیرازیمرغ شکم پرافطاریمهمون

تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394 | 15:54 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

حسابی خوابم میاد ولی خب باید بیدار بمونم تا سحر .آخه یه مهمون عزیز داریم, پدر نازنینم ...افطار اومدن اینجا.همیشه از اومدنش خیلی خوشحال میشم.آخه پدر واسه ی یه دختر,همه چیزشه,خدا سایه ی هیچ پدری رو از سر دخترش کم نکنه,ولی جای مامانم خیلی خالیه ,قربونش برم چون راهش دوره نمیتونه زیاد بیاد خونمون,خب به تبعش ما هم نمیتونیم بریم خیلی.ولی فکر کنم ما داریم کوتاهی میکنیم,به نظرم طول راه نباید مانع رفتنمون بشه.دوس دارم آخر هفته حتما بریم پیشش. واقعا دلتنگش هستم. آهای خانومایی که پدرو مادراتون توی شهر خودتون هستن...خداییش بترکونید و تا میتونید از بودن در کنارشون لذت ببرید.

بذارید از صبح که بیدار شدم واستون بگم,البته صبح که نه, دیگه ظهر بود...ساعت 12 از اون دنیا اومدم توی اتاقم, بعد از کمی کش اومدن پاشدم  و رفتم توی هال,چشمم افتاد به یه کیسه ی پر از آلبالو, همچین بگی نگی دهنم آب افتاد, با خودم گفتم آخ که چه قدر این شوشوی من دوستم داره که با زبون روزه پاشده رفته واسه ی من یه چنین چیز خوشمزه ای رو گرفته,ولی کاش بیشتر واسم مایه میذاشت و سری هم به پاساژ طلا فروشی نزدیک خونمون میزد...خلاصه با دهان به آب افتاده و چشمهای ریز شده از تفکر بودم که ...یهویی شوشوی مثلا از خود گذشته م سر رسید و بعد از مختصر آشنایی دادن فرمود, که واسه ی این جانب ترشی آلبالو درس کن که چنانچه گاه و بیگاه جوش ناخوانده ای بر روی دماغ مبارکمان زد به مدد این معجون بخشکانیمش.........حالا فکرشو بکنید من چه حال به حالی شدم در اون هنگام.هیچی دیگه ما هم که شیفته ی کانون گرم خانواده ...رفتم یه دبه ی خالی ور داشتم و نشستم به دون کردن آلبالوهای جوش بترکون...واسه ی این که حوصله ی عزیزمم سر نره یه فیلم گذاشتم تو دستگاه و شروع کردم به اجرای امر شوهر جون...تا کارم تموم بشه 1 ساعتی طول کشید البته من خیلی ترو فرزما...وگرنه به جون خودت اگه تو میخواستی این کارو انجام بدی یه بعد از ظهرت میرفت..به جون خودت...

حالا بگذریم ...با خودم گفتم کارم که تموم شد میرم سراغ درسام.که یه دفعه تلفن زنگ خوردو بابا جونم با خبر اومدنش منو حسابی خوشحال کرد.ولی خب دیگه به مطالعه م نرسیدم باید هم خونه رو تمیز میکردم و هم یه افطاری مفصل درست میکردم.ناهار پارسای قشنگم و دادم و رفتم سراغ تهیه و تدارکات.اول از همه کمی آبدوخیار مشتی درست کردم که تا افطار حسابی جا بیفته بعد هم خورشتم و بار گذاشتم.خورشت کرفس برنج دودی که من عاشقشم.سالاد رو هم آماده کردم و ....

 

وایییییییییییییییی...دیگه نزدیک سحریه و من کلی کار دارم .ساعت زنگدار شوشو داره صدا میده....اهگه فرصت کردم برمیگردمو بقیه شو مینویسم...فعلا با اجازه...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیافطارسحرغذامهمونپدرپدرومادر

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 2:12 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

سلام .خوبید؟شادید؟ایشالله که باشید...سال نو چهطوره؟خوبه؟ردیفه؟بازم ایشالله که باشه...

 

ایندفعه به جای شب , الان اومدم تا نگید چه قدر منظمه این دختر...چون آخه خیلی هم با نظم نیستم ولی کاش بودم...مثلا همین دیشب با وجود خستگی فراوون تا 2 بیدار بودم .که یکی از دلایلش هم رسیدگی به ناخنای عزیزم بود .بنده به خاطر داشتن ناخن های زیبا وبراق و البته مقاوم در برابر شکستن کلی براشون وقت میذارم.میدونید چه جوری؟؟مطمئنم که حدس هم نمیتونید بزنید .. آخه این مورد فقط مال خودمه و هیچ دانشمندی تا حالا به پبتش نرسونده..جون تو....

خانوما خوب دقت کنید ...اول زود برید یه ظرف کوچیک در دار تهیه کنید تا وقتی روغن زیتون رو توش ریختید محفوظ باشه بعدش ظرف رو داخل فریزر بذارید , به سرعت تبدیل به یک کرم کار امد میشه روزی چند بار یا حداقل یک بار ناخنهای محترم و پوست اطرافش رو با این کرم ابتکاری مالش بدید _با حوصله ها_بعد از مدتی به معجزه ی قرن پی خواهید برد.شگفت انگیز بود, مگه نه؟؟ راستی بانو های عزیز یادتون نره که هیچ کاری رو در زمینه ی خونه داری بدون دستکش انجام ندید , دستکش پارچه ای و روش هم دستکش رز مریم,راستی چرا همه میگن رز مریم؟؟؟؟؟؟؟؟هه هه هه, شوخی کردم...ولی بی شوخی از دوتا دستکش با هم استفاده کنید البته در مورد کارایی که با آب  سروکار داریدا.در مورد کارای خشک مثل جارو برقی کشیدن و گردگیری کردن دستکش پارچه ای کفایت میکنه.فردا ناهار مهمون دارم فامیل شوهر عزیز تشریف فرما میشن, و من تنبل خانوم با این همه کار نشستم پای نت,خب چی کار میشه کرد کار دله دیگه,تنگ میشه واستون.

باید برم دیگه.

راستی قبل از این که تنهاتون بذارم باید پیشاپیش بگم     روزتون مبارک مامانای نازنین ایرونی,خدا قوت    

 

Image result for ‫تصاویر مربوط به روز مادر‬‎


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیمامانروز مادردستکشناخنسلامتدستسلامتیمهمون

تاريخ : چهار شنبه 19 فروردين 1394 | 11:9 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن